داشته هایمان

 به آنچه داری راضی باش و آنچه نداری شاکر گاهی ، همیشه بد رفت و بدتر آمد. 

 


منبع : بکارت قلم
http://www.iourworld.blogfa.com/


:: موضوعات مرتبط: جالب انگیز , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : هومن
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
کوچک‌ترین دانشمند هسته‌ای جهان

 «جیمی آواردز» کوچک‌ترین دانشمند سازنده رآکتور هسته‌ای رکورد را شکست.

این دانش آموز 13 ساله اهل انگلستان با ساخت یک راکتور هسته‌ای موفق به همجوشی هسته‌ای شد.


قبل از او «تیلور ویلسون» 14 ساله اهل آمریکا موفق به این همجوشی شد اما «جیمی» رکورد را به نام خود ثبت کرد.

«جیمی آواردز» دانش آموز آکادمی «پنوورتهام» لقب کوچک‌ترین دانشمند هسته‌ای را به خود اختصاص داد.



:: موضوعات مرتبط: فیزیک , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : هومن
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
يك آسمان خراش بي مصرف!!!

 



:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : هومن
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
جان باخت ،خدا برد


 در صحن نفس های تو

نفس

کشیدن دارد.

جان ، باز داده ای جانباز در معامله ی جان باختن خدا را برده ای جانباز

 

http://www.iourworld.blogfa.com/


منبع : بکارت قلم
http://www.iourworld.blogfa.com/
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : هومن
تاریخ : شنبه 17 اسفند 1392
ولادت حضرت زینب(س) مبارک باد

  

السلام اى زینب اى معناى عشق السلام اى رتبه والاى عشق
السلام اى اسوه صبر و ثبات السلام اى روشنىبخش حیات
السلام اى عزم و راى استوار السلام اى مرتضى را یادگار

السلام اى رهرو راه حسین السلام اى جان آگاه حسین
السلام اى زینب اى جان صبور السلام اى در همه غم‏ها شکور
اى بلند آوازه عزتمدار اى مهین بانوى ملک افتخار
اى که نام اقدست ‏باشد قرین با بهار گریه شورآفرین
هر کجا نام تو آید بر زبان اشک مى‏جوشد به استقبال آن

 

روز میلاد حضرت زینب (س)، روز آفرینش صبر، روز وقار، روز شکوفایی دست های مهربان پرستاری است
ولادت حضرت زینب(س) مبارک باد 

 

 


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : هومن
تاریخ : پنج شنبه 15 اسفند 1392
5 اسفند روزمهندس برتمام مهندسان خوب کشورمون مبارک

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : هومن
تاریخ : شنبه 3 اسفند 1392
من

خيلي وقت بود كه سري به كودك درونم  نزده بودم

دلم براش خيييلي  تنگ شده بود

رفتم پيشش نشستم وسلام ميكنم ولي اون جواب سلامم رو با ناراحتي ميده

ازم گله ميكنه كه چرا پيشش نميرم

بهش ميگم باور كن گرفتاري نميذاره زياد بهت سر بزنم ولي دلم برات خيلي تنگ شده بود

بغلش ميكنم

يه بوسه بهش هديه ميكنم

ميبينم  لباش به خنده باز ميشهو انگار ناراحتيش با اين بوسه  برطرف ميشه

بهش ميگم يه سوال بپرسم ؟

تو كي بزرگ ميشي ؟

ميخنده و  ميگه خودت با زبون خودت ميگي كودك بعد انتظار داري بزرگ هم بشم  ؟

بعد نگام ميكنه و يه جوري عاجزانه بهم  ميگه : من  خيلي تنهام وقت داري يه كم با هم حرف بزنيم

ميگم آره اتفاقا منم دلم خيلي گرفته

 ميگه بيا از آرزوهامون بگيم ولي اول  قول بده بهم نخندي

آخه شايد اين آرزوها براي آدم بزرگا  خيلي خنده دار باش

ن بهش قول ميدم  به حرفاش با احساس گوش بدم

اون شروع به حرف زدن  ميكنه : 

ميگه ميدوني چيه من دوست دارم توي يه دشتي باشم پرررررررررررر  از قاصدك

اونا اونقدر زياد باشن  كه همه صحرا رو پوشونده باشن و فوت من اونقد قوي باشه كه با يه فوت همشون رو به پرواز در بياره وبعد من  دست يكيشون رو بگيرم و باهاش پرواز كنم و برم توي آسمونا

 

يا مثلا دوست دارم  پولدار باشم اونقد پولدار كه تموم شمع هاي مغازه ها رو بخرم و به همه خونه هاي شهر هديه بدم و ازشون بخام يه شب رو همه با نور شمع و در كنار هم با عشق سپري كنن و دوستيشون رو به هم عاشقانه ابراز كنن

دلم ميخاد  توي آسمون يه ستاره داشته باشم كه مال خودم باشه با شادي من شاد بشه و با ناراحتيم ناراحت باشه و من نصف شبها بيدار بشم و بيام و بهش دست تكون بدم و اون بهم چشمك بزنه و بهم بخنده

 

 

دوست دارم يه مداد بزرگ داشته باشم كه بتونم باهاش روي صفحه آبي اسمون نقاشي كنم و عكس كسي رو كه دوسش دارم بكشم تا همه اونو بشناشن و بدونن كه چقد زيبا و مهربونه

 

دلم ميخاد همه آدماي احساساتي دنيا رو يه جا جمع كنم  و يه برنامه شاعرانه ايي رو براشون  اجرا كنم و حرفام رو با يه شعر احساسي شروع كنم  و همه با احساسات به شعرم گوش بدن و اونجا هيچ آدم بي احساسي حضور نداشته باشه كه بهشون بخنده و اونا بدون خجالت اشك بريزن و در آخر يه  داستان احساسي رو تعريف كنم كه همه  با صداي بلند گريه كنن و من جلو برم و اشك تك تكشون رو پاك كنم  و بهشون بگم :

دلهاي شما قشنگترين دلهاي دنياست و شما دوست داشتني ترين آدماي روزگارين  

دلم ميخاد ولی .....


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : هومن
تاریخ : جمعه 25 بهمن 1392
من وخدای مهربونم

الو ... الو...

سلام کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمیده؟

یهو یه صدای مهربون! .. مثل اینکه صدای یه فرشتس .

بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من میشنوم . کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟

من با خدا کار دارم ...

هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

فرشته ساکت بود .

بعد از مکثی نه چندان طولانی: نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو .

هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..

دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:

خدا جونم

خدای مهربون،

خدای قشنگم

میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم

تورو خدا...

چرا ؟ این مخالف تقدیره .

چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا جونم من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .

اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟

نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .

مگه ما باهم دوست نیستیم؟

پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟

مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:آدم ،محبوب ترین مخلوق من..

چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه...

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب

من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند .

دنیا برای تو کوچک است ...

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت...



|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : هومن
تاریخ : شنبه 19 بهمن 1392
همدیار

با سلام به همه دوستان خوبم

ازصفحه بنده درسایت همدیار نیز بازدید بفرمایید

 

http://www.hamdiar.ir/boomrang

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : هومن
تاریخ : چهار شنبه 9 بهمن 1392
ولادت حضرت محمد(ص)وامام جعفرصادق(ع) مبارک

 

چندتا حدیث هم درادامه مطلب قرار دادم


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : هومن
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392